روز
برای خیلی از ما که پای روضههای اهلبیت علیهم السلام بزرگ شدهایم گاهی اتفاقهای خیلی سادهٔ زندگی روزمرهمان طوری چیده میشوند که مثل گریزهای روضهخوانها دلهایمان را میبرند تا خود کربلا. در پویش «روضهخوان» میخواهیم چنین خاطراتی را جمعآوری کنیم. میخواهیم شما چنین برشهایی از زندگی روزمرهتان را به صورت صوت یا متن با نوا به اشتراک بگذارید و «روضهخوان» باشید.
میگفت: بیبنزین مانده بودیم و هر چه کنار جاده برای ماشینها دست تکان دادیم هیچ ماشینی نمیایستاد. از سر ناچاری، پیشنهاد همسرم را پذیرفتم و نوزاد چندماههمان را سر دست گرفتم تا شاید با دیدن بچه...
سر دست گرفتن بچه همانا و بلافاصله کنار هم ایستادن ماشینها برای کمک همان.
یاد روضۀ شیرخوارۀ امام حسین علیه السلام افتادم. اینکه در کربلا کسی دلش برای او به رحم نیامد.
میگفت: پدر شهید را چند روز بعد از تشییع پسرش دیدم چند کوچه آن سوتر سر در گم راه میرفت. گفتم بابا جان، شما کجا اینجا کجا؟ گفت از شهادت پسرم به بعد راه خانه را گم میکنم.
نوحهخوان در سرم میخواند:
گریهها در بین مردم کردهام / خیز اکبر خیمه را گم کردهام
به برترین خاطرات ارسالی 14 کمک هزینه 5 میلیون تومانی سفر اربعین اهداء خواهد شد. هدایای این پویش توسط شرکت همراه اول تامین گردیده است.
۰۰
روز
۰۰
ساعت
۰۰
دقیقه
۰۰
ثانیه
ارسال خاطرات : 8تیر تا 3 مردادماه بررسی و داوری آثار : 4 مردادماه اعلام نتایج و جوایز : 8 مرداد در صورت وجود هرگونه سوال و یا نیاز به پشتیبانی میتوانید با آیدی navaappcom_admin در پیام رسان ایتا در تماس باشید.